​آشنایی با ساز دهنی، یکی از خوش نواترین سازها

تدریس آنلاین سازدهنی

دوستم که با آقای دکتر درگیر بحث داغی شده بود,
برام تعریف کرد: مدتی پیش یکی از آشناهای من بهم گفت ” با اینکه بیشتر از پنجاه سال دارم خیلی دوست دارم یک سازی بزنم, یک ساز انتخاب کنم و آموزش ببینم. گفتم من یک معلم خوب برای آموزش سازدهنی میشناسم اگه دوست داری ببینم شرایط کلاس هاش چه جوریه.
مات من شد. تا به حال چهره اش را این شکلی ندیده بودم. انگار بدترین توهین را بهش کرده بودم گفت: سازدهنی؟؟ منو مسخره کردی؟!! …. من دارم جدی حرف می زنم.
یدفعه صورتم داغ شد. انگار پوست سرم را می کشیدند. …. چرا آقای دکتر قاطی کرد؟ فکر کردم سازدهنی را با سوتک اشتباه گرفته. نمی دونستم که واقعا می دونه منظورم از سازدهنی چه سازیه که اونطوری واکنش نشون میده یا اصلا نفهمید من دارم در مورد چی حرف می زنم.

 

آموزش ساز دهنی

 

یکی دیگه می گفت:  من عاشق صدای سازدهنی هستم. صداش آدم را جادو می کنه.
گفتم کجا یا توی چه قطعه ای صدای سازدهنی را شنیدی که برات جذاب بوده؟ اسم یک فیلم را گفت و تعریف کرد که با شنیدن موسیقی متن اون فیلم چه حالی بهش دست داده و اصلا داستان فیلم را فراموش کرده و محو صدای سازدهنی شده و همون موقع تصمیم گرفته که حتما نوازندگی این ساز را یاد بگیره. گفتم تا جایی که من میدونم موسیقی اون فیلم که تو میگی اصلا با سازدهنی زده نشده.
هم توی متن فیلم و هم بعدا که به عنوان موسیقی فیلم بصورت سی دی همه جا پخش شد. ملودی اصلی با آکاردئون زده شده. تو مطمئنی که صدای سازدهنی بوده؟

آیا کسی مقصر است که مردم با این ساز آشنایی ندارند و با صدای این ساز غریب هستند؟ آیا اصلا کسی کوتاهی ای کرده؟ آیا جرمی صورت گرفته که ما بخوایم دنبال مجرم بگردیم؟
شاید بهترین توجیهی که میشود در این مورد آورد این است که مطرح شدن این ساز و نوازندگی آن نسبت به سازهای شناخته شده دیگر سابقه زیادی ندارد و به بیانی این ساز الان نوجوانی بیش نیست. اما با این سن کم، بسیار پر انرژی و پر نفوذ و به قول ورزشکارها جویای نام.
سازدهنی به احتمال بسیار زیاد در سال های آینده, هم در شکل کنسرت سازدهنی و هم در مراکز آموزش موسیقی کاربرد و معروفیت بیشتری خواهد داشت.

                                                :Harmonica Is

                       A Young Musical  Instrument                                                  

 

 

 

الان برای بهبود این وضعیت چه باید کرد؟

آموزش آنلاین سازدهنی

این نظریه ظاهرا منطقی است که موسیقی دان ها و نوازندگان بزرگ سازدهنی مسولیت بیشتری برای معرفی و شناساندن این ساز دارند. به هر حال آنها تولیدکنندگان محصولات شنیداری مرتبط با سازدهنی چه بصورت تکنوازی یا همنوازی هستند.
چه کارهای خوبی برای شناساندن بیشتر سازدهنی میشود کرد که آنها نکرده اند و احیانا چه اشتباهاتی در این زمینه انجام گرفته که باید از ادامه دادن آن خودداری کنند؟

اجرای کنسرت با بکار گیری و استفاده از سازدهنی در ترکیب آثار موسیقی در سبک های مختلف موسیقی تاثیر زیادی در همگانی کردن این ساز دارد که خوشبختانه تا حدی انجام شده است و الان نوازندگانی در سطح جهانی در ایران پدید آمده اند.
مردم باید پیش از آنکه بدانند این صدا با کدام ساز ایجاد شده است، لذت ببرند، غافلگیر و کنجکاو شوند که این دیگر چه صدایی است و بعد با این جواب مواجه شوند:

“این صدای سازدهنی است”

 

وقتی که سازدهنی با گذشت زمان در کنار سازهای دیگر جایگاه مناسبی پیدا کرد, همزمان با اضافه شدن به طرفداران و علاقه مندان شنیدن آثار دارای سازدهنی، علاقه مندان یادگیری نوازندگی این سازهم زیاد می شود. این امر باعث پیدایش مدرسین و سیستم های آموزشی مختلف اعم از آموزش مجازی سازدهنی ویا کلاس هایی که در مکان آموزشگاه سازدهنی برگزار می شود. افزایش چاپ و نشر هرگونه مقاله و کتاب آموزش سازدهنی باز هم به فراگیرتر یا بقولی پاپیولار شدن این ساز می انجامد. و به دنبال آن مراکز متعددی در زمینه فراهم کردن و خرید و فروش سازدهنی و حتی تعمیر سازدهنی فعال می شوند.

 

زمانی که در سال 1380 کتاب اول سازدهنی وارد بازار شد، آگاهی و شناخت مردم در مورد این ساز به حد الان نبود. ولی باز استقبال آن درصد اندکی از مردم که در جستجوی چنین پدیده ای بودند و از سوی دیگر آنانکه همیشه دنبال حرفی نو می گردند باعث شد همان چند ماه اول چاپ مجدد این کتاب هم به دوست داران موسیقی تقدیم شود.

با تمام وضعیتی که درصد بالایی از مردم در ایران و در بیشتر کشورهای جهان با سازدهنی و صدای آن نسبت به سازهای دیگر آشنایی زیادی ندارند, از جنبه هایی می توانیم ایران را در شرایط بهتر و متفاوتی تعریف کنیم چرا که هم در قالب آموزش رو در رو حضوری در آموزشگاه های موسیقی و به صورت آموزش تصویری, این ساز در حال گسترش در میان مردم ایران است.

با یک بررسی گذرا به این نتیجه می رسیم که در دو دهه اخیر به لحاظ سرعت و افزایش میزان آشنایی مردم با سازدهنی, ایران پیشتاز همه کشورها بوده است. شاید به نظر اغراق آمیز بیاید ولی ملاک این است که تغییرات و افزایش تعداد طرفداران این ساز نسبت به بیست سال پیش چقدر است و این را مقایسه کنیم با تغییرات مشابه در کشورهای دیگر که سابقه بیشتری هم در زمینه شناخت و کاربرد سازدهنی داشته اند.

در ایران هر روز در منابع اطلاعاتی و رسانه های جمعی با مدرس یا نوازنده های جدید و جوان مواجه می شوید که واقعا از توانایی ها و درک و دریافت هنری و تسلط او در کارش حیرت زده می شوید و ناخودآگاه او را تحسین می کنید.
با خودت فکر می کنی که تا چهار پنج سال پیش تنها اسم دو سه نوازنده را شنیده بودی و باور نمی کردی که یک چنین هجوم و استقبالی از این ساز جدید بشود بطوری که هر کدام از این نوازنده ها توانایی های ویژه خود را دارند. ما همگی می پذیریم که ما در ابتدای راه هستیم ولی خوب شروع کردیم. هم در تدارک منبع نوشتاری برای آموزش سازدهنی, و هم در زمینه ی اجرا های زنده و استودیویی پیشرفت بسیار داشتیم.

به قول اقبال لاهوری:

گمان مبر که به پایان رسید کار مغان 

                  هزار باده ناخورده در رگ تاک است

 

 

 

بخشی از مقدمه کتاب اول (ترمولو/ چاپ اول 1380)

خودآموز سازدهنی

 

صدای قلب مادر نخستین موسیقی است که ما اولین آرامش و هیجان حیات خود را با آن تجربه می کنیم و روزی توان آن را می یابیم که به پیچیده ترین و عظیم ترین آثار ارکسترال جهان گوش دهیم. ارکسترهایی با صداهای گوناگون.
سازهای مختلف با حس و حال متفاوتی که دارند، شخصیت های متفاوتی را به خود جذب می کنند.
جسارت صدای ترومپت، روح مهربان و محزون ابوا، صدای همیشه عاشق ساکسفون، وقار وینسل و پیانو، انعطاف، شیطنت و قدرت نفوذ بی مانند ویلن، روح شاداب و شورانگیز گیتار، هیجان سازهای ضربی، التماس صادقانه کمانچه و لحن ملکوتی سه تار، هر کدام جمعی را فریفته خود کرده اند. همه این عوامل به علاوه ویژگی های فیزیکی و جنس صدای هر ساز باعث شده اند که هر کداغم در محیط هایی خاص، جایی برای خود باز کنند.
سازدهنی به دلیل حجم کم و قابلیت حمل به هر کجا که انسان اراده کند و همچنین صدای درخشان خود، با طبیعت و فضاهای باز مانوس است.
جنگل، دریا، مهتاب، کوهستان، آتش، برف و بسیاری از مظاهر طبیعت با صدای سازدهنی معنای دیگری به خود می گیرند. توانایی های این ساز با این جثه کوچک هر شنونده ای را به حیرت و تحسین وا می دارد و کمتر کسی است که علاقه مند یادگیری آن نباشد.

در این مجموعه با نام “دوره جامع آموزش سازدهنی” نهایت تلاش صورت گرفته است که مراتب کار آموزش به گونه ای باشد که هر کسی با هر میزان آمادگی و دانش قبلی به راحتی با رموز این ساز و نحوه نت خوانی آن آشنا شود.

 

 

 

چند ویژگی منحصر به فرد سازدهنی

The Unique Characteristics of Harmonica

  • سازدهنی تنها ساز بادی است که هم با دمیدن در ساز و هم با مکش کردن, یعنی با خروج هوا از ساز به داخل دهان هم تولید صدای می کند. و این باعث تحرکات ویژه ای در ارگان های تنفسی نوازنده می شود که بنا به گفته محقق امریکایی که در مورد جک هاپکینز گزارش کاملی را تهیه کرده, این فعالیت ها ی فیزیکی به گونه ای نقش فیزیو تراپی دستگاه تنفسی نوازنده را دارد. ویدیوی زیر در مورد جک هاپکینز است.
  • به این ویدیو توجه نمایید: 

 

  •  طبق یک نظریه به دلیل ویژگیهایی که در پاراگراف بالا اشاره شد و افزون بر آنها امکان ایجاد تغییرات در کیفیت صدا برای اضافه کردن تکنیک ها (Techniques), افکت ها (Effects) و نوانس ها (Nuances) همگی باعث شده اند که صدای سازدهنی بیش از صدای هر ساز دیگر به کیفیت اصوات آوازی و صدای انسان (Vocal) نزدیک شود.

به این فایل صوتی توجه نمایید: 

 

  •  تقریبا همه هنرجوها پس از اشاره به زیبایی و جذابیت صدای سازدهنی، از اصلی ترین دلایلی که برای انتخاب سازدهنی بیان می کنند، کوچکی و قابل حمل بودن به همه جا است. هرجا که دلت همراه توست, سازدهنی در دستان توست.یک ساز مثل پیانو را با وانت جابجا می کنند حال آنکه چند سازدهنی را می توان در یک جیب گذاشت.

     .   از سوی دیگرقاطعانه میتوان پذیرفت که همین کوچکی سازدهنی که می شود ساز و نوازنده و  دست های او را در یک قاب کوچکی به اندازه صفحه نمایشگر یک موبایل یا تبلت دید, باعث شده است که کلاس مجازی سازدهنی بتواند در حد کلاس حضوری و چه بسا کارآمدتر رونق پیدا کند.

 

 

دیدگاه های نگارنده کتاب های آموزش سازدهنی / منصور پاک نژاد

 

مدرسه سازدهنی ایران

در آثار موسیقی ساخته شده قبل از انقلاب، بندرت و آن هم با اجراهای خیلی ساده وکوتاه صدای سازدهنی به گوش می رسید. شاید در فرایند تکامل موسیقی، سازدهنی از نظر فراگیری و اقبال عمومی جدیدترین سازی است که بدون محدودیت، قابلیت اجرای انواع ملودی های مختلف را دارد.
با اینکه ظهور خیلی از پدیده های عرصه علم و هنر یک روز به دست یک گروه یا یک نفر انجام می شود. باید پذیرفت که هر کدام از این پدیده ها در گذر زمان، حاصل تحولات کلان فرهنگی و کنشهای اجتماعی آن زمان هستند.
در ایران هم اگر زمینه های اجتماعی برای کاربرد سازدهنی فراهم نبود کتاب اول که سال 1380 نگارش شد نمیتوانست از همان سال های آغازین به دفعات تجدید چاپ شود.

من  به صراحت میدانم گفته ام که اصلا موضوع نگارش کتاب، در ابتدای کار تا این حد برایم جدی نبوده و فقط برای کتاب اول از قبل فکر کرده بودم. سال ها بود بصورت تجربی و بدون داشتن منابع آموزشی سعی می کردم هر چه از رادیو و یا نوارهای ضبط شده می شنیدم را بزنم. بعدها که چند سالی گیتار کلاسیک را زیر نظر مدرسین خوب آن وقت کار کردم، کم کم سازدهنی را هم با نگاه آکادمیک تری دنبال کردم. یک روز هم تصمیم گرفتم که مجموعه دانسته های خودم را در شکل یک کتاب به علاقه مندان سازدهنی منتقل کنم. فکر کردم این کتاب نوشته می شود و هر کسی می تواند از آن به عنوان یک استارت اولیه بهره گیری کرده و اگر واقعا پیگیر باشد خودش برای کارهای پیش رفته تر تلاش می کند.

بعدها که ضمن آموزش گیتار در آموزشگاه نوا, آموزش سازدهنی را هم به عنوان یک فعالیت جانبی  شروع کردم,  استقبال علاقه مندان موسیقی از این ساز بیش از پیش باعث جدیت من برای ادامه راه و نگارش کتاب های بعدی در جایگاه یک مدرس سازدهنی شد. بطوری که پس از آنکه نکته به نکته مطالب آموزشی با نگاه های متفاوت همراه با هنرجویان بیشماری آزمایش می شد,  ویرایش و پالایش شده مطالب برای چاپ نهایی به کتاب ها اضافه می شد.

انگار که رویکرد فرهنگی مردم به شناخت و استفاده از سازدهنی خیلی عمیق تر از این بود که همه چیز موکول به فعالیت یک نفر باشد. بطوری که عملا در جامعه دیده می شد افراد زیادی بطور همزمان  برای چاپ و نشر کتاب یا بکارگیری سازدهنی در آثارهنری و یا آموزش و ارائه مجموعه های آموزشی فعالیت می کردند.

ضمن شلوغ شدن کلاس ها و اینکه مجبور شدیم تعداد روزهای آموزش را بیشتر کنیم,  هنرجویان با هوش تر و فعال تر همواره به دنبال این بودند که اگر این کتاب را تا آخر کار کردم بعد قراره چه کتابی در اختیار آنها قرار بگیرد.

 

از آن به بعد مدت ها هنرجوی گیتار ثبت نام نکردیم و هنرجویان جدید نگرفتیم و به این ترتیب آموزش گیتار کم کم از دایره فعالیت های من بیرون رفت.

و با انتشار هر کدام از کتاب های موجود که به نام دوره جامع آموزش سازدهنی به دست هنرجوها می رسید , خارج از جمع نفراتی که من مستقیما با آنها درگیر بودم,  احساس می شد که رفته رفته  گرایش عمومی همه هنردوستان  به نوازندگی این سازبیشترو بیشتر شده و همه این ها دست به دست هم داد و با فعالیت هایی که دیگر موسیقی دان ها می کردند,  پدیده ای به نام آموزش سازدهنی Harmonica Teaching در میان فعالیت های هنری جوانان وهنردوستان و شیفتگان موسیقی بطور رسمی بوجود آمد.

از آن زمان ها تا الان روند نگارش کتاب های جدید تر ادامه دارد و همانطور که در مقدمه کتاب طلایی هم زیر عنوان “یک کتاب و هزاران نویسنده”  آمده است , کل این مجموعه در تعامل با هنرجویان نگارش شده است.  به مقدمه کتاب طلایی توجه نمایید:

 

یک کتاب و هزاران نویسنده / برای مدرسه سازدهنی

با اضافه شدن “کتاب طلایی” به مجموعه کتاب های  “دوره جامع آموزش سازدهنی”  بخش زیادی از مواد درسی مورد نیاز برای آموزش سازدهنی فراهم شده است.

برای آنچه که از قبل در نظر داشته ایم, دست کم جای دو کتاب دیگر خالی است و می دانیم با همفکری و تعاملی که همواره با دوست داران سازدهنی داشته ایم, ادامه این راه غیر ممکن نیست. ما با پیگیری این شیوه کار می توانیم حرفهای منحصر بفردی در این زمینه بزنیم و چه بسا بتوانیم بخشی از بی توجهی هایی که به روش تدریس سازدهنی شده است را جبران کنیم.

در بین ارائه کنندگان شیوه ای آموزش سازدهنی جهان کسانی هستند که نا خواسته سازدهنی را در نگاه عمومی مردم در جایگاهی پایین تر از آنچه که شایسته آن است معرفی کرده اند. آن ها با شماره ها و علائمت هایی که روی نت ها اضافه می کنند,  قشر موسیقی دان حرفه ای ولی نا آشنا با سازدهنی را از این ساز می رانند. از سوی دیگر با تمرکز و اصرار بر کاربرد سازدهنی در سبک هایی خاص, بخش بزرگی از مردم و دوست داران عام موسیقی را از دست می دهند.

روی جلد چند کتاب خارجی چنین عبارت هایی دیده می شود:  How To Play Harmonica Instantly

, گویا آنها سازدهنی را با Tea Bag   اشتباه گرفته اند. از آن جالب تر کتابی است که با این عنوان چاپ شده است:

“Play Harmonica in One Hour”   

شما به عکس های نوازندگان بزرگی که در داخل جلد کتاب دوم چاپ شده است نگاه کنید;  بعضی از آنها میانسال و حتی مسن هستند که سالهای زیادی از عمرشان را برای نوازندگی و معرفی سازدهنی به دیگران صرف کرده اند. آیا این نوازندگان بزرگ  غیر از یک ساعت اول, بقیه عمرشان را به هدر داده اند؟

ما می توانیم با امکانات موجود و پیشرفت خوبی که سازدهنی در سال های اخیر داشته است, با راهکارهای مناسب برای گسترش فرهنگ کاربرد این ساز و معرفی موسیقی که در پایین ترین سطح خود یک تفریح سالم است تلاش کنیم.

کتاب اول در سال های گذشته بطور معمول هر سال دوبار تجدید چاپ شده است. همه هنرجویانی که حتی یک جلد از این کتاب ها را تهیه کرده اند, به مولف, ناشر و همه عوامل این کار فرهنگی انگیزه پیمودن راه را داده اند.

نویسنده خود را بسیار مدیون همه هنرجویانی می داند که با حضور در کلاس ها امکان تعامل در جهت کامل تر شدن این روش تدریس را فراهم آورده اند. این کتاب نیز حاصل همراهی و همدلی این هزاران نفر است که هر کدام در شکل گیری آن سهم دارند.

 

 

به لطف همکاری خوبی که در نزدیک به دو دهه گذشته با مدیران شرکت سرنا داشته ام, و ارتباطی که با کمپانی هوهنر بر قرار کردم,  در سال 1385 (2006 میلادی) مجموعه کتاب های  دوره جامع آموزش سازدهنی که تا آن موقع سه کتاب آن چاپ شده بود, از سوی اتحادیه بین المللی سازدهنی آلمان گواهینامه ای (Certificate) دریافت کردم که طی آن آثار و کتاب های آموزشی ما در بالاترین سطح استاندارد جهانی ارزیابی شده است.

 

 و حالا شما هنرجویان بزرگوار;

اراده کنید, سازدهنی در دستان شماست

بهاران در کنار جویبار

تابستان در کنار دریا

پائیز در جنگل و کنار آتش

زمستان در کوه های پر از برف

و همیشه و همه جا

سازدهنی فریاد می زند “آی موسیقی”  تو زیبایی و دنیا را زیبا تر کرده ای, من هم آمده ام روی ماه تو رابا رنگ آمیزی تازه ای به تصویر بکشم.